اون موقع که دانشجو بودم وقتی با لپ تاپ میرفتم تو اینتریت یا بازی میکردم مامانم میومد میگفت خسته نباشی پسرم داری واسه درست کار میکنی،بعد واسم میوه و شربت ردیف میکرد.حالا که دانشگاه تموم شده و یه مدتی دارم با نرم افزار Matlab کار میکنم هر وقت منو پشت لپ تاپ می بینه میگه:خجالت بکش هم سن و سالات دارن2تا خونه رو خرجی می دن بعد تو مثل بچه ها داری بازی میکنی. نظرات شما عزیزان:
همه چی بخصوص خنده آرزوی آوردن لبخند بر لب های شما آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||
![]() |