جمعه 8 شهريور 1392برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : مهرشاد
چند سال پیشا ماشین آردی خریده بودیم داشتیم میشستیمش که زنداییم گفت ای وای چرا دارید ماشینو میشورید گفتیم چرا نشوریم میگه اخه الان خمیر میشه قیافه ما اینجوری شد@@ بعدا فهمیدیم که داییم سرکارش گذاشته چون خیلی سادست نظرات شما عزیزان:
همه چی بخصوص خنده آرزوی آوردن لبخند بر لب های شما آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل لینک
هوشمند نويسندگان |
|||||
|